یادداشت | "اميد پايدار" كليد حل مشکلات
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، انقلاب اسلامی در مرز چهل سالگی خود شاهد پیشرفتها و کاستیهایی است که تحلیل آنها به تسلط دانشی و سیطره اطلاعاتی به آنچه بوده، آنچه شده و آنچه خواهد شد و آگاهی نسبت به موانع پشت سر و پیشرو، نیاز دارد. تحلیلی که حب و بغضها در آن دخیل نباشد و واقعیت را از دل فضای غبار آلود ایدهآلگرایی و تقابلخواهی بیرون بکشد و نمایی حقیقی و عریان از ماحصل انقلاباسلامی و مولود آن یعنی جمهوری اسلامی در مقابل دیدگان عموم مردم و جریانها قرار دهد.
اما آنچه متاسفانه اتفاق میافتد چیزی غیر از این است عدهای بر پایه حدسیات، شنیدهها، گرایشهای جریانی، منافع حزبی و گاه حب و بغضهای شخصی به تحلیلهایی میپردازند که ثمرهاش یا ناامیدی عمومی از کار آمدی جمهوری أسلامی است و یا خوشبینی زایدالوصفی که آفت پیشرفتهای اساسی و توسعه حقیقی است.
مقام معظمرهبری، در آستانه چهل سالگ انقلاب اسلامی بیانیه گام دوم را خطاب به عموم ملت ایران به خصوص جوانان صادر فرمودند. نکته اساسی این است که در این بیانیه مهم و تاریخی همه چیز را به یک امید واقع بینانه پیوند زده اند. اما تعریفی که از امید و خوشبینی ارائه میدهند چیزی غیر از آن چیزی است که در بسیاری از موارد دیگران از امید ارائه میدهند؛ ایشان در قسمتی از بیانیه گام دوم میفرمایند:
نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشته ام و برحذر میدارم.
همانطور که در متن بیانیه آمده است رهبر معظم انقلاب از امید توصیه محور، انتزاعی و بدور از واقعیتهای عینی برحذر داشتهاند و به دنبال نوعی از امید برای جامعه هستد که نگارنده نام آن را امید پایدار میگذارد.
امید پایدار
روانشناسان در حل مسائل به دو روش عمل میکنند که هر کدام از روشها مختص مشکلات و شرایط خاصی است که در شرایط دیگر جوابگو نخواهد بود. آنها در برخورد با مشکلاتی که راه حل واقعی ندارد و اصطلاحا درای بنبست هستند از روش هیجان محور استفاده میکنند. در روش هیجان محور تلاش میشود تا از طریق همزاد پنداری، استفاده از هوش عاطفی و سایر راهکارها و ترفندهای روانی مشکل را در نظر کیس مورد نظر سهل کرده و آستانه تحمل او را تا حد امکان بالا ببرند تا به مرور زمان عارضه جزء پذیرفته شده زندگی او شود.
در بسیاری از موارد این راهکار تاریخ مصرف دارد و بعد از مدتی عارضه خود را به گونهای دیگر نشان میدهد. راهکار دوم راهکار مسئله محور است در این راهکار مددکار و یا روانشناس با فهم مشکل و زمینهها، مقدمات و علل آن راهکاری واقعی به کیس مُراجع پیشنهاد میدهد که با استفاده از آن راهکار علت مشکل از بین رفته و عارضه مرتفع میشود. این نوع از درمان یک درمان پایدار است که معمولا بازگشت پذیر نیست.
امیدسازی که در بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری آمده است امیدسازی با روش دوم است؛ چرا که امیدسازی از روش هیجان محور تاریخ مصرف بسیار کوتاهی دارد و بعد از بازگشت به مراتب شرایط بدتری را به جامعه تحمیل میکند.
راهکارهای ایجاد امید پایدار
امید پایدار همچون همه پدیدههای مثبت و منفی نیازمند مؤلفههای فرایندسازی است که بدون آنها اتفاقات خوبی نخواهد افتاد؛ مؤلفههایی که بتواند امید از دست رفته در کوران مشکلات و غوغاهای رسانهای را دوباره احیا نماید و روح پویایی و تحرک را در سایه امید به آینده در تمام سطوح جامعه تزریق کند.
مطالبه و تغییر
یکی از چیزهایی که روح امید را به جامه باز میگرداند ایجاد روحیه مطالبه و سپس تغییر بر اساس آن مطالبه است. به یقین در سطح جامعه و سطوح مختلف حکومتی اشتباهات، بی تدبیری ها، کاستیها و حتی خیانتهای مختلفی وجود دارد که نمود خارجی آن ایجاد مشکل برای عموم مردم به خصوص طبقه مستضعف جامعه است. مشکلاتی که ناامیدی و یأس از بهبود شرایط یکی از عوارض انباشت آن است.
در چنین شرایطی آنچه میتواند امید را به جامعه برگرداند ایجاد روحیه مطالبه منتهی به تغییر است. در چنین جامعهای آحاد ملت اگر بدانند که میتوانند به صورت یکپارچه مطالبهای را از دولت و حاکمیت داشته باشند و مطالبه آنها منجر به تغییر میشود روح امید در آنها زنده میشود. مقام عظم رهبری در یکی از دیدارهای دانشجویی روحیه جوانی، احساس هویت اثرگذار، انگیزههای ایمانی و آرمانی جریانهای دانشجویی و مطالبهگری آرمانها را مایه امید به آینده دانسته و میفرماید:
جوان باید مطالبه کند، باید احساس کند که این مطالبه سودمند است، ثمربخش است؛ و تشویق بشود بر این مطالبه و باید احساس کند که او فقط مسئولیتش طرح سؤال و پرتاب کردن یک شعار نیست، که بگوید خوب، ما کار خودمان را کردیم؛ نه، پیگیری کردن، مطالعه کردن، دربارهی مسئله اندیشیدن، آن را پخته کردن، راهکار اجرائی را برای آن جستجو کردن، برای طرحش با مراکز دستاندرکار و مجری تلاش کردن و فعالیت کردن و بالاخره خود وارد میدان کار شدن، اینها جزء وظایف و تکالیف جوان ماست.
مطالبهگری با توجه به دغدغههای افراد در عرصههای مختلفی صورت میپذیرد، اما برخی از محورها تاثیر بسزایی در ایجاد روحیه امید در جامعه دارد که برخی از آنها عبارتند از:
کاهش فاصله طبقاتی
فقر و مشکلات اقتصادی یکی از عمدهترین دلایل یأس و نا امیدی در جامعه است؛ اما آن چیزی که بیش از فقر مبتلایان به این پدیده اجتماعی شوم را آزار میدهد فاصله طبقاتی است که روز به روز در جوامع سرمایه سالار و مدیریت لیبرال بیشتر میشود. این فاصله طبقاتی بر ضریب یأس در جامعه به صورت تصاعدی میافزاید و باعث میشود تا قشر متوسط و فقیر جامعه خود را به نوعی در چنگال سرمایهسالاران اسیر ببینند و تلاش کنند تا با خدمت بیشتر به اغنیا زمینه را برای گذران روز مره خود فراهم نمایند. آنها این حصار را نشکستنی میبینند و فکر میکنند که تا آخر عمر باید به همین منوال ادامه دهند.
این مسئله آنقدر مهم و تاثیرگذار است که در نظامهای اقتصادی دنیا یکی از مؤلفههای مهم در تحلیل اقتصادی شناخت میشود و با عنوان ضریب جینی مطرح میشود؛ ضریب جینی شاخصی اقتصادی برای محاسبه توزیع ثروت در میان مردم است. بالا بودن این ضریب در یک کشور معمولاً به عنوان شاخصی از بالا بودن اختلاف طبقاتی و نابرابری درآمدی در این کشور در نظر گرفته میشود.
حال اگر قرار باشد امید پایدار در جامعه به وجود بیاید باید سیأستهای اقتصادی دولت و شرایط بازار سرمایه به سمتی برود که این فاصله کاهش پیدا کند؛ البته یقینا در جامعه افراد به مشاغل مختلفی مشغول هستند و نمیتوان در هیچ شرایطی همه افراد جامعه را از لحاظ سطح زندگی در یک رِنج قرار داد؛ اما این سطح از فاصله طبقاتی نیز پذیرفته نیست؛ شهید مظلوم بهشتی کاهش فاصله طبقاتی معیار مشروعیت حکومتها دانسته و میفرماید:
بالا بروید پایین بیایید، اصلاً قرآن را بر سر جامعهای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد، و از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. تمام چهرهاش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است.
تقویت روحیه جهادی در مسئولان
مسئولیت در جمهوری اسلامی با مسئولیت در سایر حکومتهای دنیا یک تفاوت اساسی و ماهوی دارد. قدرت و مسئولیت در حکومتهای لیبرال به عنوان فرصتی برای ترقی مالی و دنیایی و به نوعی ارضاء حس دنیا طلبی به حساب میآید؛ اما در حکومت اسلامی مسئولیت فقط فرصتی برای خدمت به مردم و اصلاح جامعه است؛ حال اگر ملتی برای استقرار حکومتی با این مؤلفهها هزینههای زیادی داده و بهترین فرزندان خود را خالصانه جلوی گلوله فرستاده باشند، آنوقت ببینند بر خلاف مشی معرفی شده به عنوان مش حکومت اسلامی قدرت و مسئولیت فرصت دنیاخواهی عدهای شده است، آنگاه یأس بر جامعه مستولی خواهد شد.
در چنین جامعهای اگر بخواهیم روح امید مجددا احیا شود باید مسئولینی با روحیه جهادی حاکم شوند؛ مسئولینی که حقوق نوزده میلیونی را حق خود ندانند و به آن تفاخر نکنند، مسئولینی که در راه خدمت به مردم سر از پا نشناسند و شب و روز نداشته باشند، وجود چنین مسئولینی قطعا امید را در دل مردم به خصوص طبقات مستضعف زنده میکند و آنها را به آینده دلگرم مینماید.
همگام سازی زندگی مردم و مسئولان
آنچه مرسوم است این است که مسئولین در حکومت اسلامی از بیتالمال ارتزاق میکنند و از طرفی بیتالمال به صورت مطلق در اختیار آنهاست؛ درآمدهای سرشار نفتی و سایر عواید دولتی در اختیار آنهاست، وقتی مردم وضعیت اقتصادی مسئولین را به زندگی خود مقایسه میکنند و یک فاصله ماورایی را بین زندگی خود و مسئولین مشاهده میکنند یأس و ناامیدی گزاره پایدار روح و روان آنها میشود.
وقتی مسئولی که علیرغم آنکه در طول این چهل سال مدیر بوده و گستره کاریش عملا امکان فعالیت اقتصادی را از او گرفته است در خانه پنجاه میلیاردی سکونت داشته باشد و یا کابینهای با وزیران چند هزار میلیاردی تشکیل شود دیگر نمیتوان از مردم توقع امید و نشاط داشت، اما اگر مسئولین در سطح عموم مردم زندگی کنند و زندگی آنها رنگ و بوی مردمی داشته باشد افراد جامعه به تغییر و بهبود اوضاع امید پیدا میکنند حتی اگر اوضاع تغییر نکند میدانند که سردمدارانشان در وضعیتی پائینتر از آنها زندگی میکنند. شاید به همین دلیل است که امیرمومنان (ع) زندگی در سطح فقیرترین افراد جامعه را از شرایط حاکم حکومت اسلامی میداند.
برخورد قاطع با متخلفین و مفسدین اقتصادی
فساد طبیعت قدرت است و نمیتوان توقع داشت که همه زمامداران یک حکومت به صورت کاملا سالم و بدون خطا و خیانت عمل نمایند، اما آنچیزی که روح نا امیدی را در جامعه پمپاژ میکند این است که هر روز خبری از فساد و تخلف در ابعاد گوناگون در رسانهها منتشر میشود، اما در ادامه آن خبری از برخوردهای سخت، قاطع و سریع در مقابل مفسدان منتشر نمیشود.
تا زمانی که برادر رئیس جمهور و معاون اول و پسر وزیر و دختر وکیل در حاشیه امن قرار داشته باشند خبری از احیای امید در جامعه نیست، اما اگر همچون بسیاری از بزرگان در اول انقلاب مدیرانی که منتسبین آنها اقدام به اخلال اقتصادی نمودهاند پیشگام در برخورد با نزدیکان خود باشند امید در جامعه احیا میشود و مردم میفهمند که کسانی هستند که با صیانت از داراییهای ملت مسیر توسعه و رفع مشکلات عمومی را هموار میسازند.
ایجاد زمینه رفاه عمومی
انسانها به صورت طبیعی دارای نیازهایی هستند که برای رفع آنها تلاش میکنند. در کشوری به گستره ایران رفع این نیازها به برنامه ریزیها و سیاستهای اقتصادی و سیاسی مسئولین بستگی دارد؛ در چنین شرایطی وقتی افراد در کنشهای مختلف اقتصادی دائما به در بسته بخورند، خواه ناخواه امید آنها مغلوب به یأس میشود؛ اما اگر سیاستهای دولتی به سمتی برود که سطح رفاه عمومی به حد مطلوبی برسد و زمینه تولید ثروت مشروع و مناسب به وجود بیاید آن جامعه به پویایی میرسد و زمینه رشد و تعالی را پیدا میکند و امید محصول این فرایند خواهد بود.
رسانه و امید
یکی از اصلیترین نکاتی که میتواند مولد یأس و یا امید باشد فعالیتهای رسانهای است. مقام معظم رهبری پس از اشاره به اهمیت امید بلافاصله به این مسئله اشاره کرده میفرماید:
در طول این چهل سال ــ و اکنون مانند همیشه ــ سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید.
متاسفانه رسانههای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در این زمینه ضعیف عمل مینمایند و واقعیتها آنگونه که باید منعکس نمیشود، به عنوان مثال یکی از پروندههایی که باعث ایجاد موج ناامیدی در فضای کشور شد پرونده معروف اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی بود و جالب این است که رسانههای معاند هنوز بر موج این خبر سوار هستند.
آنگونه که رسانههای معاند القاء نمودند و در سطح جامعه پذیرفته شد در این پرونده فساد اقتصادی مبلغ ۳۰۰۰ میلیارد تومان از سرمایههای کشور به تاراج رفت و توسط مدیر کل اسبق بانک ملی از کشور خارج شد؛ حال آنکه آنچه اتفاق افتاده است این است که گروهی با استفاده از باگهای قانونی دست به این فساد عظیم زدند، ولی با هوشیاری دستگاههای امنیتی و قضایی متهمان این پرونده دستگیر شده و به مجازات رسیدند و بیش از ۵۰۰۰ میلیارد تومان از داراییهای آنها مصادره و به بیتالمال برگردانده شد و رئیس کل اسبق بانک ملی نیز در این پرونده با دریافت شانزده میلیارد تومان از مملکت گریخت که هنوز توسط نهادهای بینالمللی تحت تعقیب است و گاه برای فرار از تعقیب خبر دروغ قتل خود را منتشر میکند.
حال اگر این خبر به صورت درست و با ترفندهای رسانهای به گوش عموم مردم رسیده بود موج نا امیدی حاصل از این فساد عظیم و تاریخی از بین رفته و امید مجدد به جامعه برمی گشت و یا در موضوع دستاوردهای جمهوری اسلامی امروز کمتر کسی است که همه ابعاد توسعه را در ایران اسلامی بداند، اما آنگونه که رسانههای معاند تبلیغ میکنند ایران در ۴۰ سال هیچ پیشرفتی نداشته است.
بیان واقعیتها بدور از بزرگنمایی دروغ و پاسخ به شبهات مطرح در جامعه در حوزه مفاسد اقتصادی دستاوردهای بزرگ جمهوری اسلامی و بسیاری از مسائل دیگر میتواند مولد امید و موجد نشاط در جامعه باشد.
حرف آخر
خلاصه آنکه امید در جامعه با حرف و دلداری دادن به وجود نمیآید، امید یک پدیده اجتماعی است که نیاز به فرایند دارد و این فرایند جز از طریق نگاه واقع بینانه و عمل مجدانه حاصل نخواهد شد./918/ی702/س
عبدالصالح شمساللهی